تولد : April 4, 1932 در Zavrazhe, Yurevetskiy rayon, Ivanovskaya Promyshlennaya oblast, RSFSR, USSR [now Ivanovskaya oblast, Russia]
مرگ : December 29, 1986 (age 54) در Paris, France
جوایز : برنده 1 جایزه BAFTA Film Award. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
آندری آرسنیویچ تارکوفسکی (به روسی: Андрей Арсеньевич Тарковский) (زادهٔ ۴ آوریل ۱۹۳۲ - درگذشتهٔ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶) کارگردان و فیلمساز برجسته روسی بود.پدرش شاعر برجسته آرسنی تارکوفسکی و مادرش ماریا ایوانووا ویشنیاکووا بود. پیش از نامنویسی در مدرسه فیلم در دو رشته موسیقی و عربی تحصیل میکرد. وی پنج فیلم اول خود را در شوروی ساخت. دو فیلم آخر او به ترتیب در ایتالیا و سوئد فیلمبرداری شدند. از مشخصههای فیلمهای او میتوان به معنا گرایانه بودن، با زمینهای متافیزیکی به همراه برداشتهای بلند، نامتعارف بودن در ساختار داراماتیک و استفاده هنرمندانه از تکنیک فیلمبرداری اشاره کرد. وی در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۶ به دلیل سرطان ریه در پاریس در گذشت.
این مستند زندگی و حرفه تارکوفسکی را بازگو می کند. این اثر به او این فرصت را می دهد تا داستان را خودش تعریف کند، خاطره هایش را به اشتراک بگذارد، نظراتش را درباره ی هنر و سرنوشت هنرمند و معنای وجود انسان ابراز کند...
شاعر روس، گورچاکوف، برای تحقیق دربارهی یک آهنگساز روس قرن ۱۸ میلادی به ایتالیا سفر میکند که در آنجا زیسته و بعد از بازگشت از ایتالیا خودکشی کرده است...
جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.
در مرکز کشوری، «منطقه ی» مرموزی پدیدار می شود که به نظر می رسد نتیجه ی سقوط یک شهاب سنگ یا سفینه های فضایی باشد. «استاکر» (کایدانوفسکی) یکی از افرادی که به عنوان راهنمای آدم های کنجکاو به منطقه راه یافته تصمیم دارد بدون اعتنا به قوانین، در قبال دریافت پول، دو مرد را به آن جا ببرد …
مردی در حال مرگ، خاطرات خود را مرور می کند. این خاطرات شامل دوران کودکی، مادرش، جنگ و لحظات شخصی او هستند. این خاطرات، علاوه بر جنبه های شخصی، بازتابی از تاریخ اخیر ملت روسیه نیز هستند.
در قرن پانزدهم ميلادي، شمايل نگاري به نام «آندري روبلف» (سولونيتسين) با دوستانش به شهر ولاديمير مي رود. او خيلي زود برگزيده مي شود تا با يک يوناني ديوارهاي کليساي جامع شهر را بيارايد...
هیات سولاریس یک پایگاه بر روی سیاره ای که نشانه هایی از حیات هوشمند در آن دیده شده، برپا کرده اند، اما جزئیات در این مورد مبهم و رازآلود است. بعد از مرگ مشکوک یکی از سه دانشمند ساکن در پایگاه، شخصیت اصلی داستان به جای او فرستاده می شود...
جنگ جهانى دوم. دوران کودکى «ایوان» دوازده ساله بر اثر حمله ى آلمانی ها به شوروى، زودتر از موعد به پایان میرسد. او که اعضاى خانوادهاش را آلمانی ها کشته اند، براى انتقام به ارتش میپیوندد..
"ساشا" (فومچنکو) به همراه مادر و خواهرش در یک خانه قدیمی در مسکو زندگی می کنند. وی در حال یادگیری ساز ویولن است و به همین خاطر هر روز صبح به طرف مدرسه موسیقی حرکت می کند و از بچه های دیگر که وی را مورد اذیت و آزار قرار می دهند دوری می نماید. در این بین روزی با "سرگی" آشنا می شود و...